به گزارش سرویس کتابخانه «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ تاریخ انقلاب اسلامی را که بررسی میکنیم با انبوهی از دختران، زنان و مادرانی مواجه میشویم که در خلق مفاهیم و ساختارها و نهادها و همچنین تثبیت ارزشها و تداوم کنشهای انقلابی نقش بهسزایی ایفا کردهاند. با این حال، در جریان تاریخ نگاری رویداد محور جایگاه زنان به خوبی ترسیم نشده و عمدتاً در میان روایتهایی که مردان از جریان انقلاب داشتهاند محدود شدهاند. در نهایت نیز به کلیشههایی از فعالیتهای زنان در آن دوران بر میخوریم که در بازنمایی کامل نقش آنها ناتوان هستند.
زن تراز انقلاب اسلامی
اگر آنچه از «الگوی سوم زن» در انقلاب محقق شده را به طور کامل و جامع بیان کنیم، نه تنها روایتهای تاریخی از رویدادها کامل میشوند بلکه به بسیاری از سوالاتی که امروزه در حوزه زنان با آنها مواجه هستیم از طریق بررسی «زن ترازٍ انقلاب اسلامی» پاسخ داده میشود. زن تراز انقلاب اسلامی را باید از متن و بطن جامعه و فرهنگ ایرانی اسلامی پیدا کرد؛ جایی در گوشه و کنار شهرها و روستاهای همین سرزمین.
این زن میتواند مادری باشد که بضاعتش در حد پختن نان برای رزمندگان جبهه در تنور خانهاش است یا معلمی که کمر همت میبندد برای تربیت شاگردانش در نقطهای محروم؛ شاید هم مادری باشد که خود برای دفاع از ارزشهایش پیشتاز است و در این مسیر خانوادهاش را نیز با خود همراه میکند. «امسال قبول میشویم» داستان زندگی یکی از همین زنان است.
جستوجوگر حق
این کتاب زندگی عفت نجیب ضیاء، پرستار و از زنان مبارز در مشهد و مادر شهیده الهه زینالپور را روایت میکند. زنی که در سه بعد فردی، خانوادگی و اجتماعی خودش را رشد داده، معنویت خود را افزایش داده، دختر و همسر و مادری آگاه و پرشور و جریان آفرین بوده است و در یک کلام سعی کرده است جستوجوگر حق باشد. در سرتاسر کتاب، عشق به وطن را میبینیم و همین عشق از سوی خانم نجیب ضیاء در ادامه به تلاش و کسب آگاهی برای نجات ایران منجر میشود.
در میان سطرهای کتاب متوجه میشویم که چطور او و خانوادهاش که به نوعی نماینده طبقه کارمندی و نوظهور در دوران پهلوی هستند و نسبت به عموم جامعه از رفاه و مرتبه اجتماعی بالاتری برخوردار بودهاند پا به عرصه مبارزه با رژیم پهلوی میگذارند و در این راه شهیدی را تقدیم انقلاب اسلامی میکنند.
این کتاب مخاطب را با خود در میان خیابانهای شلوغ و ملتهب مشهد در روزهای مبارزه با حکومت پهلوی میبرد و بعد از به خاک و خون کشیده شدن مردم به سراغ بیمارستانها میرود و خواننده کتاب را پای درد دل مجروحان و همراهانشان مینشاند. در نهایت نیز از پیروزی انقلاب و به ثمر رسیدن خون شهدا میگوید و هنوز خیال مخاطب از پایان خوش داستان راحت نشده فصل جنگ را آغاز و مجاهدتهای آن دوران را روایت میکند.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:«هروقت از راهپیمایی بر میگشتم، الهه نگاه خاصی به من میانداخت. بعد میزد به خنده و میگفت:«مامان، باز که برگشتی! چرا شهید نشدی؟!» خودم هم خندهام میگرفت. میگفتم:«آدم خودش رو که نمیتونه شهید کنه. ما میریم... حالا هرچی خدا بخواد.» از وقتی فهمیده بود بعضی خانمها با بچههای کوچکشان میآیند، هر بار که میخواستم بروم راهپیمایی، کیف و جیبهای لباسم را پر از آجیل و شکلات و خرما میکرد و میگفت:«مامان، تو که من رو نمیبری راهپیمایی. اینها رو بگیر که اگه توی راهپیمایی بچهها گرسنهشون شد، بدی بهشون بخورن.»»
کتاب «امسال قبول میشویم» برگی از زندگی عفت نجیب ضیاء است که با تحقیق آزاده فرزامنیا و مرضیه ذاکری و با قلم آزاده فرزام نیا در 300صفحه، شمارگان 1000 جلد و قیمت 90 هزار تومان توسط انتشارات «راه یار» منتشر شده است و علاقه مندان میتوانند این کتاب را علاوه بر کتاب فروشیها، از سایت یا صفحات مجازی ناشر به نشانیraheyarpub.ir تهیه کنند.
گزارش: زهرا پلوئی